loading...
تراکتور اف سی
آخرین ارسال های انجمن
Ayhan بازدید : 193 جمعه 1390/07/15 نظرات (1)

پیرمرد به زنش گفت: بیا یادی از گذشته های دور کنیم. من میرم تو کافی شاپ منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بگیم

پیرزن قبول کرد. فردا پیرمرد به کافی شاپ رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد. وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه. ازش پرسید چرا گریه میکنی؟

 پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت: بابام نذاشت بیام

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط AYHAN در تاریخ 1348/10/11 و 9:36 دقیقه ارسال شده است

شکلکشکلکشکلکشکلکشکلکشکلکشکلکشکلک عالی بود


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    طرفدار کدام تیم هستی؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 795
  • کل نظرات : 219
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 117
  • آی پی امروز : 68
  • آی پی دیروز : 62
  • بازدید امروز : 115
  • باردید دیروز : 165
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,576
  • بازدید ماه : 5,137
  • بازدید سال : 22,048
  • بازدید کلی : 690,302